دنیای بدی است دنیای مجازی
همه به این جمله میرسن بعد یه مدت چه خوششون بیاد چه نیاد
شاید من اینقد سخت میگیرم ولی برخلاف چیزی که فکر میکنیم حرف زدن تو دنیای مجازی خیلی سخته(*).
*اونقد سخت که من میخواستم یه کنترل اِی بزنم و یه بک اسپیس
دلم برای منا تنگ شده همش میخوام ببینمش نمیشه
دلم برای بچه های رشت تنگ شده شاید باورتون نشه ولی واسه ی همشون
*نوشتن اونقد سخته که همیشه موقع اسم آوردن میترسم اسم کیو اول بیارم واسه همین هیچوقت اسم نمیبرم مثل جمله قبل
دلم برای برادرم تنگ شده
دلم واسه مادر وپدرم تنگ شده
امروز همه رفتن رشت منم میتونستم برم ولی دلیل موجهی ندارم که چرا نرفتم
شاید واسه همه اخبار بدیه که چندوقتیه ازش شنیدم
دوست ندارم حالا حالا ها برگردم به رشت نمیدونم چرا ولی عوضش دلتنگی نقطه ضعفم شده
حالت عجیبیه عاشق یه چیزی باشی ولی نخوای ببینیش...رشتو میگم
خبر خوب چیه حالا؟ این که میتونم دقیقا چهارشنبه قبل تولدم برم رشت و دوشنبه بعد تولدم برگردم
آرزو میکنم...
*نوشتن اونقد سخته که هیچوقت به خودم اجازه ندادم آرزوهامو تایپ کنم
آرزو میکنم تولد خوبی داشته باشم
*نوشتن اونقد سخته که هنوز نمیتونم آرزوم در مورد تولدم رو کامل بنویسم
آرزو میکنم خبرهای خوب بشنوم
آرزو میکنم که "او" پیدا بشه
*نوشتن این دیگه اونقدرا هم سخت نیست چون تخیلیه :)
آرزو میکنم یکم دور و برم شلوغ بشه (خدایا منظورم شلوغ خوبه نه شلوغ بد....خودت میدونی چی میگم )

تو دنیای مجازی خیلی راحت میتونی بگی "دلم برات تنگ شده"... من خوشم نمیاد اینجوری. خیلی سخته بگی دلت تنگ شده...خیلییی
آها از نوتیفیکیشن های گوشی هم خسته شدم...اگثرن بیخودن
فلانی لایکد یور فوتو
تو فلان گروهی که هیچ علاقه ای هم بهش ندارم فلان قدر پیام دادن
یه سری متن ها مینویسن که میگه این برنامه ها ارتباط ها رو خراب کرده بعد تو اخبار میان با چند نفر حرف میزنن که به مزخرف ترین و شعاری ترین حالت ممکن تایید میکنن...هرچقدر هم که اون مصاحبه شونده ها رو اعصاب باشن و اون متنا اذیت کننده ولی کاملا درست میگن
ترجیح میدم نباشم کلا تو این دنیا
*نوشتن اونقد سخته که اجازه نمیدم ایهام باحال جمله قبل بمونه و لو میدم منظورم دنیای مجازیه

ولی سیریِسلی اوضاع خوب است

"صادقانه ترین نوشته من"

*حواستون باشه اسم بچه هارو ننوشتم :)

پ.ن.: اینا ته مونده انرژی های منفی خودساخته چند ماه اخیر بوده